التماس دعا ....
دلم میخواد داد بزنم گریه کنم ...
خدایا صدامو میشنوی .... آره یا نه
چرا این جوریه سیستم این دنیا من درکش نمیکنم ، هی میخوام بزنم به رگ بیخیالی اما نمیشه
آره سیستم این دنیا این جوریه هیچکس تا ابد باقی و برقرار نیست هر اومدنی یه رفتنی داره تویی که خیر و صلاح ما رو میدونی
ولی خودت میدونی این آدمی که آفریدی تا یه حدی ظرفیت داره از یه جایی به بعد شروع میکنه به گله گذاری و شکایت آخه خودت بگو اگر با تو درد و دل نکنیم که تا الان ترکیده بودیم از غصه
شما که خدایی ، شما که بزرگی ، شمایی که همه کار از دستت بر میاد التماست میکنم برای سلامتی یه مادر ...
یه مادر ( خانم همکارمه ) سرطان کبد داره از اردیبشهت فهمیدن تا الان درگیرن ، بیماریهای خاص هیچ کاری نمیکنه چون این بیماری زیاد شده دیگه از خاص بودن دراومده برای درمان تا الان تحت عمل جراحی بوده تا توده های سرطانی رو بردارن تا احتمال برگشتش کم باشه حالا دوهفته پیش برای آزمایش pet/ct رفته بودن دبی جواب آزمایشش رو دیروز آورده میگه ببین چی سر درمیاری ( میخواست تا میره دکتر خیالش راحت بشه ) برای خواهرم که علوم آزمایشگاهی خونده میل کردم خواهرم زنگ زده شرکت با بی حوصلگی میگه بهش نگو ولی به ریه سمت راستش هم سرایت کرده ....خلاصه اینکه بهش نگفتم جریان از چه قراره و گفتم سریع ببرش دکتر اون جواب و ببینه بهتره ما که متخصص یا دکتر نیستیم رفته به یکی دیگه از همکارام گفته این به من راستشو نمیگه ، نه معلومه که نمیگم ، مگه یادم رفته قیافه بابام وقتی دکتر باهاش از ناامید شدن امیدها حرف میزد ...
از الان به بعد دیگه نمیشه جراحی بشه برای توده ها سرطانی فقط باید شیمی درمانی پیشگیری کنن از ادامه اش
خلاصه دارم الان دیونه میشم همش به فکر دوتا بچه هاشم دیشب همش یاد مامان خودم میافتادم توی 46 سالگی مارو تنها گذاشت و رفت خیلی گریه کردم
همسری میگه برای خدا کاری نداره ... خدایا میدونم برات کاری نداره التماست میکنم پسر کوچیکش کلاس اول دبستانه دخترش دوم دبیرستانه خدایا
دیگه نمیتونم تایپ کنم گریه نمیذاره
مادرای مهربون شمایی که دلاتون پاکه شماهایی که نی نی دارین توی دلای مهربونتون برای سلامتی همه مادرا دعا کنین
نی نی های مهربون شماهایی که از همه دلهاتون پاکتره برای سلامتی همه بیمارا دعا کنین
خدایا خودت میدونی میخوام چیا بگم و قدرتشو ندرام دلم خیلی پره فقط تو میتونی برای تو کاری نداره ...